اماکن مقدس مندائیان
مکانهایی که مندائیان در آن به نیایش و برگزاری مراسم میپردازند «مندی» یا «بیت مندا» نام دارد که به معنای خرد، عقل و دانش است.
عبادتگاه های مندائیان
مکانهایی که مندائیان در آن به نیایش و برگزاری مراسم میپردازند «مندی» یا «بیت مندا» نام دارد که به معنای خرد، عقل و دانش است. چنین مکانهایی با استفاده از چوب نی و حصیر ساخته میشود. انجام مراسم در مندیها به سمت شمال صورت میگیرد.
قبرستان
قبرستان مندائیان اهواز:
مقبره برومی اهواز. این آرامگاه مختص مندائیان است که در آن ۵ نفر از کشته شدگان جنگ ایران و عراق و همچنین رهبر سابق جامعه مندائیان، جبار طاووسی، در آن دفن است. مقبره آقای جبار طاووسی که رهبر سابق مندائیان جهان نیز بود در این قبرستان واقع شده است.
قبرستان مندائیان سوسنگرد:
در سال ۱۳۸۴ این قبرستان مورد تعرض واقع شد و تعدادی از سنگ قبرهای این قبرستان، شکسته گشته بود. اقداماتی که برای پیگیری حقوق این واقعه صورت گرفت، بینتیجه مانده است.
ساختار اداری
انجمن صابئین مندائی
این انجمن در سال ۱۳۴۹ شمسی توسط «شیخ سالم صابوری» که عالم مذهبی جامعه مندائیان در آن زمان بود تاسیس گردید. این انجمن که در اهواز است، اساسا به امور داخلی و مسائل مندائیان ایران رسیدگی میکند. جبار چحیلی آخرین رئیس این انجمن بود که در سال ۱۳۹۳ درگذشت. این انجمن در زمینههایی نظیر آموزش زبان، آداب و فرهنگ مندائی نیز فعالیت میکند و دارای زیرمجموعههای مختلفی است که به امور مختلف رسیدگی می کند. این انجمن دارای یک هیئت مدیره ۱۳ نفره است که به وسیله رای مستقیم مندائیان اهواز و شهرهای اطراف آن انتخاب میشود.
با مهاجرت مندائیان به سایر کشورها، در حال حاضر، در کشورهای استرالیا و کانادا نیز «بیت مندا» تاسیس شده است که روحانیون این مکانها عمدتا از ایران به این کشورها فرستاده میشوند.
بزرگان مذهبی
هر فردی که در آیین مندائی بتواند تسلط قابل ملاحظهای بر روی متون مندائی بیابد به تدریج میتواند در رتبههای دینی ترقی کند. این افراد به عنوان عالمان دینی در جامعه مندائی شناخته میشوند و نقش رهبری جامعه را بر عهده ندارند. تنها افرادی میتوانند در چنین نقشی ظاهر شوند که اصطلاحا «حلالی» باشند به این معنا که هم پدر و هم مادر او از خانواده دینی مندائی باشند. افرادی که نقش روحانی را در جامعه مندائیان بر عهده دارند برای انجام مراسم دینی حقالزحمهای دریافت نمیکنند و راه معیشت جداگانهای دارند. چنین افرادی دارای رتبههای مختلفی در جامعه مندائی هستند که عبارت است از:
«گنجور» یا «گنزورا»: گنجور به معنای فردی است که توانایی خواندن و نوشتن داشته باشد. بالاترین رتبه علوم دینی در مندائیان است. فردی میتواند به این رتبه برسد که کتاب «گنزا ربا» را از برداشته باشد، ازدواج کرده باشد و دارای فرزند باشد.
«ترمیده» یا «ترمیدا»
«اشکندا» یا یاور
گنزورا فردی است که مراسم اصلی مندائیان را اجرا میکند و بر آن نظارت میکند. مراسم مربوط به تعمید، ازدواج و مرگ سه مراسم اصلی آئین مندائی است که برای اجرای آنها به گنزورا نیاز است. از جمله دیگر وظایف گنزورا، آن است که نمازهای یومیه را که سه بار در روز است، اجرا کند، از متون اصلی دینی محافظت کند، به امور اجتماعی و مادی مندائیان رسیدگی کند و اجازه ندهد که هیچ فردی از جامعه مندائی در فقر به سر ببرد. گنزورا همچنین دعاهای روزانه را بر پا میدارد. یکی از شروطی که هر گنزورا دارد آن است که باید موی سر و صورت خود را از دوران بلوغ نتراشد.
عضویت در مجلس
در سالهای اخیر، شیخ مندا در دیداری که با آیتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، داشت از ایشان خواست که مندائیان نیز طبق اجازهای که اقلیتهای دینی برای داشتن نماینده در مجلس دارند، بتوانند نماینده ای در مجلس داشته باشند. آیت الله خامنهای داشتن نماینده در مجلس را منوط به داشتن جمعیت کافی، یعنی جمعیتی معادل ۱۵۰۰۰۰ نفر از سوی مندائیان کرده بود. چون هر نماینده مجلس شورای اسلامی، نماینده ۱۵۰ هزار نفر است.
مطبوعات
ماهنامه بیت مندا: در جامعه مندائی، توسط «بیت مندا» که محلی است که هم کارکرد امور روحانی و دینی و همچنین امور اداری و مدیریتی جامعه مندائی را برعهده دارد، ماهنامه ای با نام «بیت مندا» منتشر میشده است که به رویدادهای داخلی جامعه صابئین مندائی میپرداخته است. این نشریه در روز اول هر ماه مندائی منتشر می شده است. این ماهنامه که از سال ۱۳۷۹ شمسی تا سال ۱۳۹۳ منتشر می شده است، علاوه بر انعکاس اخبار داخلی جامعه مندائی، بخشهایی را برای کودکان و نوجوانان اختصاص میداده است.
شخصیت های مندایی
ثابت بن قرّه بن زهرون حرانی
دانشمند و وزیر دوره عباسی
او از منداییان اولیه و ساکن نزدیکی رود اردن بود.
کتابهای متعددی را از هندسه و جبر به یونانی ترجمه کرده و آثار علمی بسیاری در زمینه ریاضیات، نجوم، مکانیک و علوم طبیعی از او به یادگار مانده است.
وی در دستگاه عباسیان منجم بود که به دلیل شهرت خود در زمره وزرای عباسی درآمد.
عمران صابی
او از منداییان معروفی است که در زمان امام رضا علیه السلام، امام هشتم شیعیان میزیسته است.
او در مجلس معروف مناظره امام با مسیحیان، زرتشتیان و یهودیان حاضر بوده است و در انتهای این مجلس سوالاتی را درباره اثبات وجود خداوند پرسیده بوده است.
در میان شیعیان اینچنین مشهور است که او بعد از دریافت پاسخهایش مسلمان شده است.
جبار طاووسی
گَنزِورا «جبار چحیلی»، معروف به «شیخ جبار طاووسی» در سال ۱۳۰۲ در اهواز به دنیا آمد. او روحانی مندایی و تا زمان مرگش رهبر صابئین مندایی جهان بود که از پیروان حضرت آدم، حضرت شیث، حضرت نوح، حضرت سام و حضرت یحیی هستند.
این روحانی مندایی که دارای درجه «ریشا اِد اِما» (رهبر) و «گَنزِورا» که بالاترین مرتبه دینی روحانیت جامعه صابئین مندایی بود، برای گذران زندگی در حرفه طلاسازی و میناکاری فعالیت میکرد. شیخ جبار طاوسی بیش از ۷۰ سال از عمر خود را وقف جامعه منداییان ایران کرد.
یک گنزورا، با معنی لغوی «گنجدار» بر امور دینی منداییان نظارت دارد. گنزورا مقام رهبری بر جامعه مندایی ندارد و هرگز هیچکس در آیین مندایی نمیتواند رهبری دینی جامعه را بر عهده بگیرد. دادن عنوان رهبری به شیخ جبار بعد از انقلاب اسلامی صورت گرفت. هرکس در دین مندایی بتواند به درجه بالای تعلیمات دینی برسد و بر متون دینی تسلط کامل پیدا کند، به مقام گنزورا می رسد.
شیخ جبار، فرزند «طاووس» و نوه «دهدار ملا سعد» در ۱۳۰۲ هجری شمسی برابر با ۱۹۲۱ میلادی در خیابان قصر اهواز که محل سکونت و اجتماع بسیاری از منداییان است، متولد شد. پدرش در حادثه انفجار انبار باروت قصر شیخ خزعل همراه با چندین تن از منداییان دیگر که آنجا مشغول به کار بودند، جان باخت. بعد از مرگ پدر، سرپرستی جبار به پدربزرگش دهدار ملا سعد با نام دینی «ارواها نهویلی» سپرده شد. پدربزرگ او یکی از معدود منداییانی بود که به خط و زبان مندایی در کنار فارسی و عربی تسلط کامل داشت. بنا به تحقیقات، منداییان صاحب زبان و خط ویژه معروف به «ماندایی»اند که شعبهای از زبانهای سامی و شکلی از زبان آرامی است که در «بابل سفلی» رواج داشته و با زبانی که «تلمود بابلی» را با آن نوشتهاند، قرابت نزدیک دارد. ارواها نهویلی یکی از کاتبان گنزربا (کتاب مقدس منداییان به معنای گنج آسمانی) در میان منداییان به شمار می رفت.
از هشت سالگی، نقرهکاری و میناکاری را نزد سه دایی خود «سلمان»، «مزبن» و «سلطان» فراگرفت. نیاز به یک گنزورا برای انجام مراسم ازدواج باعث شد که به سلک روحانیت درآید.
شیخ جبار در سال ۱۹۴۷ با «شیرین»، فرزند «سلطان سلوم» (ارواها نهویلا) و خواهر «شیخ طالب» ازدواج کرد. ثمره این ازدواج ۴ پسر و ۶ دختر به نامهای «صباح»، «صبیحه»، «صلاح»، «ملیحه»، «نادره»، «نجاح»، «فلاح»، «سعاد»، «نرگس» و «ندا» است. صلاح و نجاح پسران شیخ جبار نیز مانند پدر در راه احیاء و هدایت منداییان بر آمدند و تلاش کردند تا این آیین را فراگیرند.
شیخ جبار بعد از مرگ پدرش تحت آموزش پدربزرگش که به مندایی و فارسی و عربی آشنا بود، قرار گرفت. گنزورا «جبار چحیلی» معروف به شیخ جبار طاووسی بیش از ۲۵۰۰ عروس و داماد مندایی را به عقد همدیگر درآورده بود و بدین سان، پدر معنوی صابئین مندایی ساکن خوزستان به شمار میرفت.
فرزندان آقای جبار طاووسی پس از وی، نقش مهمی در هدایت و مدیریت جامعه منداییان جهان بر عهده داشتهاند. «نجاح طاووسی»، یکی از فرزندان جبار طاووسی، در حال حاضر بالاترین مقام مذهبی منداییان ایران است. فرزند دیگر جبار طاووسی، با نام «صلاح طاووسی»، در حال حاضر در استرالیا ساکن است و بالاترین مرجع مذهبی منداییان جهان است.
گَنزِورا جبار چحیلی در زمینههای دینی و قومی نیز فعال بوده و در انجمن صابئین مندایی عهدهدار ریاست و دبیرکلی آن بود. او در بامداد روز یکشنبه هفتم دی ماه سال ۱۳۹۳ در سن ۹۱ سالگی درگذشت.
مراسم تدفین جبار طاوسی به صورت خاص و بر اساس تعالیم مندایی در شهر اهواز و با حضور جمع کثیری از خاندان و پیروان این دین برگزار شد. جسد وی در گورستان اختصاصی صائبین مندایی اهواز به خاک سپرده شده است.
سالم چحیلی
«سالم چحیلی»، نویسنده و دانشمند علوم دینی مندایی و از معلمان در زمینه تدریس زبان مندایی در سال ۱۳۱۴ شمسی در اهواز، محله ناصریه، در کوچه اسفندیار که به کوچه «صبیها» نیز معروف است، متولد شد.
به دلیل آنکه والدین و اطرافیان سالم چحیلی به زبان مندایی صحبت میکردند، وی زبان مندایی را در کودکی آموخت. در سن ۶ سالگی، پدرش آموختن حروف الفبای مندایی و بوثههای رشامه و براخه را به وی آغاز کرد و در دوازده سالگی اولین سرمشق رونویسی از انیانی را از استاد «سالم صابوری»، «ارواها ادهیی» و «شاوق هطایی نهویلی»، فرا گرفت.
سالم چحیلی پس از اتمام دوره خدمت سربازی، رونویسی نصوص دینی را به طور جدی دنبال کرد و رونویسی از روی کتب دینی و مطالعه دقیقتر آنها موجب شد تا او به تحلیل رفتاری جامعه منداییان و شیوه اجرای مراسم گوناگون و مقایسه آن با تعالیم واقعی نوشته شده در کتب دینی منعطف شود.
از آنجا که سالم از دوران نوجوانی در انجام مراسم مذهبی با عنوان اشکندا همراهی میکرد، به خوبی به معانی و مفاهیم بسیاری از بوثهها و دلایل کاربرد آنها واقف بود، به همین دلیل با دقت و توجه توانست به خوبی نفوذ فرهنگ غیرمندایی را در میان منداییان دریابد.
او در این باره میگوید: «متوجه شدم زندگی به مدت طولانی و به عنوان اقلیت در میان مردمانی با زبانها و فرهنگهای متفاوت، نه تنها موجب ایجاد تغییرات زیادی در فرهنگ منداییان و اجرای رسومات آنان شده است، بلکه باعث شده کمکم زبان مادری خود را به دست فراموشی بسپارند و تعداد بسیار کمی از خانوادهها از این زبان در ارتباطات روزمره استفاده میکنند. وضعیت اسفبار جامعه از این لحاظ باعث شد به فکر آموزش خط و زبان مندایی به تمامی طبقات جامعه بیفتم. متوجه شدم که خواندن و ترجمه کتب دینی نباید فقط به اشکنداها و کسانی که مایلاند به درجه روحانیت برسند، تدریس شود. بلکه، اگر به همه منداییان خصوصا نسل جوان، آموزش داده شود؛ به طوری که بتوانند به راحتی بوثهها و نصوص دینی را بخوانند».
سالم چحیلی، اولین کلاسهای آموزش مندایی را تاسیس کرد. با وجود آنکه شروع این حرکت با آغاز جنگ مصادف شده بود، اما وی از ادامه کار منصرف نشد و در شهرهای رامهرمز و بروجرد و … به منداییان آموزش داد.
وی درباره سختی آموزش و نبود محلی برای تدریس میگوید: «تعداد زیادی جوان و نوجوان خواستار یادگیری بودند، شاید صد نفر! اما، متاسفانه همه جا ویران شده بود و جایی نداشتیم، پس با همراهی ریشا اد اما صلاح چحیلی شروع به آموزش در کنار رود کارون کردیم. یکی از ما به دخترها تدریس میکرد و دیگری به پسرها … تا آنکه با کمک و همت منداییان توانستیم منزلی را اجاره کنیم و اولین مدرسه خط و زبان مندایی را تاسیس کنیم.»
محدودیتها و محرومیتهای این اقلیت دینی در همه ابعاد زندگی صابئین مندایی اهواز نمایان است؛ از عدم اختصاص فضای مناسب به صابئین برای انجام امور مذهبی چون انجام براخه (نماز) گرفته (که از حداقل یک فضای چند متر مربعی سیمانی مناسب در کنار رود کارون در اهواز محروماند) تا تحصیل در دانشگاه و استخدام در دوایر دولتی.
سالم چحیلی رییس انجمن صابئین مندایی ایران درباره این موضوع میگوید: «بعد از انقلاب به دلیل به رسمیت شناخته نشدن صابئین مندایی در قانون اساسی، جوانان صبی نمیتوانند به تحصیلات دانشگاهی بپردازند؛ در نتیجه یا مجبورند به کشورهای دیگر مهاجرت کنند یا در هنگام ثبتنام کنکور دین خود را اسلام یا مسیحی معرفی کنند و یا از ادامه تحصیل منصرف شوند. بعد از انقلاب صابئین مندایی از مشاغل دیگر مانند مشاغل دولتی بازماندهاند. تعداد محدودی از صابئین مندایی در ادارات دولتی هستند که اکثر این افراد نیز پیش از انقلاب به استخدام درآمدهاند و اکنون بازنشسته شدهاند و یا در سالهای آخر خدمت خود هستند. در حال حاضر کشور استرالیا مقصد بسیاری از مهاجرین صابئی است و برای انجام امور دینی آنان ترمیدا نجاح چحیلی نیز در استرالیا مقیم شده است.»
این دانشمند صابئین مندایی میگوید: «کسانی مثل دکتر بهشتی از همان اوایل انقلاب قول دادند که آیین مندایی در قانون اساسی گنجانده میشود، ولی چه موقع و کی معلوم نیست و موضوع هنوز در جریان است. در بازنگری قانون اساسی این طور صحبت شد که به ما فرصت بدهید تا مطالعه کنیم و که این مطالعه هنوز ادامه دارد.»
به گفته سالم چحیلی، جمعیت منداییان در زمان انقلاب ۲۴ هزار نفر بوده است که حالا به حدود ۲۰ هزار نفر رسیده که بیشتر در خوزستان پراکندهاند. شش تا هفت هزار مندایی اما در اهواز زندگی میکنند و بقیه در شهرهای آبادان، خرمشهر، سربندر، ماهشهر، سوسنگرد، بستان و هویزه و عده کمی هم در دیگر شهرها و استانهای ایران مثل اصفهان، تهران، شیراز، کرج، یزد و … پراکنده هستند.
انجمن صابئین مندایی در سال ۱۳۴۹ شمسی توسط«شیخ سالم صبوری»، رهبر دینی صابئین در آن زمان، بنا نهاده شد و در سال ۱۳۵۹ مجوز تاسیس گرفت. این انجمن در اهواز، انجمنی قومی-دینی است که به امور داخلی و مشکلات اجتماعی منداییان ایران میپردازد و علاوه بر آن، زیرمجموعههایی نیز برای آموزش زبان و فرهنگ و دین مندایی دارد. هم اکنون ریاست انجمن صابئین مندایی را سالم چحیلی بر عهده دارد که وی علاوه بر شرکت در امور دینی به آموزش افراد و روحانیون صابئی میپردازد.
در سال ۱۴۰۰ برگردان فارسی «گنزا ربّا»، کتاب مقدس منداییان، به کوشش اشکندا سالم چحیلی و هیات مترجمان انجمن صابئین مندایی ایرا ن در اهواز منتشر شد.
همچنین سالم چحیلی فعالیتهای زبانشناسانه مهمی همچون نگارش نسخه دستی کتاب درفش به زبان مندایی (۱۳۶۱) با همکاری «فرهان کچیلی» و تدوین کتابهای ۱، ۲ و ۳ تدریس خط و دستور زبان مندایی (۱۳۶۱)، ترجمه کتاب انیانی (۱۳۶۲)، ترجمه کتاب سیدرا اد نشماثا (روانها) از زبان مندایی، نگارش کتاب لوفانی و دخرانی (۱۳۸۰) و تکمیل مجموعه هفت جلدی درفش (۱۳۹۲) را در زمینه خط و زبان مندایی انجام داده است. وی تا به امروز با شرکت و ارائه مقالاتی در کنفرانسهای مختلفی در خارج از ایران نقش بسزایی در معرفی و شناخت خط و زبان مندایی داشته است.